|
|
+پشت سیستم نشسته بودم داشتم تو وب خودم هی وول میخوردم... مامانم اومد بالا سرم گفتم مامان برات یه چی بخونم....گفت بخون... اون پست شماره 4 رو براش خوندم.. +عاقا چنان زد زیر خنده که نگو...گفتم خنده داشت؟؟؟اصن فهمیدی چی گفتم؟؟ کلمه به کلمشو برام گفت و دوباره هر هر زد زیر خنده و بعد گفت دلغکم و دلغکم ..دلغکم و دلغکم... و دویید از اتاق رفت بیرون +و حالا من موندم و کلی ابهام!!!! +به جون عماد که قسم راستمه حقیقت داشت...بقرعان... +ببینید با کیا دارم زندگی میکنم...هــــــــــــــــــــــی نظرات شما عزیزان: برچسبها: |