|
|
+قبلا میترسیدم..از نعره های بابام..از فحش دادناش...از پرت کردن اشیا اطرافش به سمتم +از کتکای بابام...از کتکای مامانم...از تهدیدای مامانم...از خیلی چیزا میترسیدم... +اما الآن..نوچ...تموم شد عزیز...دوره ی ترس و واهمه تموم شد..هه!!! +حالا اگه بابام فحشم میده جواب میدم..داد میزنه داد میزنم...میخاد کتک بزنه قایم نمیشم +فرار نمیکنم وایمیسم جلوش میگم بزن...واسه تموم دردات بزن...اینور صورتمم قرمز کن... +بهش میگم ده محکمتر بزن لعنتی...اره ...تازگیا همه چی عوض شده +مامانم تهدیدم میکنه خیلی راحت فحشش میدم...فحش میده دوتا بدتر بهش میگم... +کتک بزنه با یه سیلی تو صورتش ردش میکنم...اره عوض شد...همه چی عوض شد... +منو نصیحت نکن...نگو مادر حرمت داره...اره مادر حرمت داره....اما مادر من حرمت داشت.. +الان نداره خودش خرابش کرد... +دستای کار کرده پدرم حرمت داشت اماتا یه زمانی...الآن حرمتی بین من و خونوادم نمونده... +حالا حساب بی حساب شدیم و البته یه سری چیزا از خونوادم طلب دارم که اونارم ب موقه میگیرم
+خستم...خیلی خسته شدم +یکی دستمو بگیره کمکم کنه...یکی بلندم کنه...یکی با بقیه فرق داشته باشه... +یکی نکوبونم زمین...یکی بلندم کنه... +خدااااااااااااااااااااااااا...تو دیگه چرا؟؟؟ +نا امیدم کردی نظرات شما عزیزان:
خودم هستم دستتو بزار تو دستم خاطرخاهات بترسن
پاسخ:ممنون
manam 1shekast khordam az kol konevadam ham motenaferam ama mese to nemitonam dad bezanam khafe daram mishamپاسخ:چرا نمیتونی؟>؟باید داد بزنی؟؟داد بزن حقتو بگیر..حقتو نگرفتی هم دیگ خیالت راحته که تمام تلاشتو کردی
دخمل سمپادی
ساعت0:05---28 آذر 1391
سلام عشقم خوفی
ویت یه دونه باشه اونم واسه نمونه باشهپاسخ:نه بابا چه خوب بودنی..تا بود از عماد میکشیدم و بقیه پسرا..حالا از خونواده و عماد و بقیه پسرا.. قربونت عاجی لطف داری
سلام من اومدم 5-6 تاشم خوندم اما الان هیچی نمیگم چون خودم م موندم میام بعد
پاسخ:منتظرتم...راستی سلام برچسبها: |