|
|
+امروز یه چیز دیگه هم فهمیدم!که این عمادمون هم برا کل فامیل اشناست.... +تو ماشین نشسته بودم خالمم تو ماشین بود...هردومون ساکت بودیم بعد برگشته میگه: +هنوز باعماد دوستی مهسا جان؟؟!! +هیچی دیگه این مهسا جان یلحظه هنگ کرد ....خودمو زدم کوچه علی چپ گفتم عماد کیه دیگه؟؟؟ +گفت همون لاغر قد بلنده که تو بیرجنده دیگ..واسه من فیلم بازی نکن خاله!!! +هیچی دیگ رو دست خوردیم گفتم اهان اون عمادو میگی اره باهاش دوستم!چطور؟؟؟ +قسمت عجیبش:اره عزیزم همینو سفت بچسب باهاش ازدواج کن شوهر گیر نمیاد +من: +خالم:تازه صداشم قشنگه ها!!! +ما کلن خفه نشستیم ولی کفم برید بابا نظرات شما عزیزان: برچسبها: |